۳ اسفند ۱۳۸۶

کلاس طرح4 با حضورمهندس خزائلی شروع شد
اکثر بچه ها همان بچه های ساخت و ارائه بودن ودیدگاه های مهندس خزائلی مثل همیشه جالب وجذاب دراین روز در مورد تبدیل یک جهان بینی به یک اثر معماری وتکنیک طراحی وتکنولوژی ساخت درجهت تفکر معماری بحث شدوچرادر جهان معاصر اثری ماندگار نداریم؟
نتایجی که به آن رسیدیم به این شرح بود
ایده بایدبه ساده ترین وخالص ترین شکل ممکن ارائه شود
بایدروزمره نباشد بایدجادویی باشد
ومثالی که در این مورد زده شد قصری در کیوتو ژاپن بود که بعد از گذشتن از سه دیوار که دیوار اول در کنار خیابان ودرپشت آن قصرودیوارهای دیگر که همه آنها قابل انتظار و روزمره هستندبود و بعد از گذشتن از دیوار سوم درون باغی می شوید که بنظر انتهای نداردو اینجاست که شما بهت زده وجادومی شویدودیگر آن روزمرگی رانمی بینید
وهمچنین فیلمی از جیمز تورل وعکسهای از معماری ژاپن وهیزا درابیانه که مهندس خزائلی آنها را گرفته بود دیدیم


باد و خاک و آب و آتش بنده اندبا من و تو مرده با حق زنده اند جلال الدين محمد مولوی رومى (Rumi)

يکى از قديمى ترين و غنی تزين فرهنگهاى دنيا، جهان بينی يک شاعر ايرانی قرن سيزدهم ميلادی، آزادى و فرصتهای مناسب درمدرن ترين کشور جهان به يکى از برجسته ترين آرشيتکت هاى ايرانى الاصل تبعه آمريکا الهام می بخشند تا جهت حل يکى از قديمى ترين مشکلات دنيا راه حل هاى نوينی بيابد. مهندس نادر خليلى از موسسه پژوهشی خود در هسپريا (Hesperia)، ايالت کاليفرنيا مى گويد: "بيش از 800 ميليون نفر در جهان يا در زاغه نشين هايى که از آهن پاره، چوب، و گل ساخته شده زندگى مى کنند و يا اصلأ پناهگاهى ندارند. اين روياى من بوده است که براى مشکل مسکن اين افراد فکرى کنم."

از اين شهر کوچک در کناره صحراى مهاوى (Mojave)، خليلى با قريب به سه دهه پژوهش کوشيده تا ثابت کند که راه حلى که او درپى آن است بر پايه توسعه مجتمع هاى تکنولوژى پيشرفته و يا روش هاى ساختمانى پرهزينه نيست، بلکه به اعتقاد او استفاده از ساده ترين مواد - - خاک، کيسه شن ، سيم خاردار، ويا خاک وآتش است.



او در مورد روش هاى ساختمانى سوپر خشت مى گويد:" حلقه هاى پلاستيکی متحدالمرکزى را در نظر گيريد که همچون اسباب بازى بچه ها، روى هم قرار مى گيرد."

خليلى معتقد است که روش هاى مورد استفاده وى فقط ضد حريق نيست و با وجود ضد سيل، طوفان و زلزله بودن مصالح ساختمانی آن 40 تا 60 درصد کمتر از ساختمان هاى ديگر هزينه دربردارد. او اضافه مى کند که مقدار انرژى که از بابت استفاده از مواد طبيعى که هم در مقابل سرما وهم گرما عايق است، صرفه جويى مى شود، کل هزينه مواد استفاده شده در مصالح اصلی را در عرض چند سال پرداخت مى کند. او در موقع صحبت از سازه های خود از واژه " معماری پايدار" مکررأ استفاده مى کند بدين معنا که اين سازه ها بر مواد و روش هاى ساختمانى تکيه دارند که اثر بسيار ناچيزی را بر محيط زيست رنجور مى گذارد.

کار مهندس خليلى، چنانکه گويى ساده ترين ايده ها ممکن است مبتکرانه ترين ايده ها نيز باشد، نه تنها اميدى براى ساکنين اين جهان است بلکه علاقه جامعه علمى را هم بعنوان ابزاری اميد بخش جهت سکنى دادن افراد در پايگاههايى آتى در ماه و يا مريخ ، بخود جلب کرده است.

مسيرى که مهندس خليلی را به کشف اين حقايق بنيادى سوق داد ساده نبود. در طى دهه 1970، خليلى يکى از سرشناس ترين آرشيتکت هاى ايران بود. وى متخصص ساختمانهای آسمان خراش بود و زندگى خود را بين دو دفتر کارش در لوس آنجلس و تهران تقسيم کرده بود. چهره او براى ميليونها ايرانى از طريق حضور مکرر وى در برنامه هاى رسانه های عمومی، چهره اى آشنا شده بود. با اين حال، در ميان اين شهرت و موفقيت، او پى برد که از مهندسی معمارى دلسرد شده است."

او مى گويد:" من در رقابت جهت کسب پروژه ها و قراردادها بودم. اما حس کردم که دائما در يک کشاکش هستم، هرگز واقعآ برای مردم کاری نمی کردم."

يک مسابقه دويدن بچه ها ، نقطه عطفى در زندگى او بود.

در طى يک پيک نيک در يکى از پارکهاى تهران، تعداد زيادى از بچه ها، منجمله پسر خود او، شروع به يک مسابقه دو کردند. او مى گويد:" والدين ،بچه ها را تشويق مى کردند که سريعتر بدوند تا مسابقه را برنده شوند. پسرخود او، که فقط چهار سال ونيم سن داشت و جوانترين دونده بود، مرتب آخر مى شد. او از روى خجالت و رنجش به پدرش گفت:" من مى خواهم با خودم مسابقه بدهم."نخست ،خليلى سعى کرد پسرش را به ادامه مسابقه متقاعد کند ولى بعد از آن دست کشيد.

خليلى مى گويد: " از اين رو وقتى همه رفتند، من خطى روى زمين کشيدم و او دور پارک تنها شروع به مسابقه دادن کرد." او دريافت که پسرش نه فقط از اين بابت شادتر بود، "بلکه هربار که به نقطه آغازين مسابقه مى رسيد، چيز جالبى را در پارک کشف کرده بود. او حتى از قبل هم آهسته تر مى دويد، ولى نه تنها از مسابقه خود لذت ميبرد بلکه هميشه اول ميشد."

او پى برد که تجربه پسرش از زندگى اوسخن مى گويد. همانگونه که در کتاب خود " تنها دويدن"، مى گويد، با خود عهد کرد که: " من برای رسيدن به ظرفيت های درونی خود مسابقه مى دهم تا سعى درجلو زدن از کسان ديگر." ديرى نگذشت که کار آرشيتکتی خود را کنار گذاشت و موتور سيکلتى خريد و براى پنج سال در جستجوى الهامى نوين سر به صحراهاى ايران گذاشت. در حينى که به کشور خود با ديدى نوين مى نگريست، او سادگى و ارزش والا يی در معمارى سنتى، بويژه درهزاران هزار دهکده هايى که از خانه هاى خشت وگلى بود، را مشاهده نمود. خليلى مى گويد:" آنها در حين سادگی در استفاده شان از عناصر طبيعى بسيار عميق بودند. من می خواستم يادبگيرم، و در اين رويا رفتم که ساختمانهايی از خاک و آتش بسازم."

او همچنين شروع به مطالعه اشعار جلال الدين محمد مولوی، ملقب به رومى (Rumi)، شاعر قرن سيزدهم ميلادی ايرانى که از وحدت وجود و عناصر چهارگانه پر بود، نمود. خليلى از نگرش مولوی الهام گرفت تا از مواد طبيعى برای مساکن مدرن استفاده کند. خليلى مى گويد:" وقتى که من در صحرا بودم، با پنج شخصيت ابدی آشنا شدم: خاک،آب، باد، آتش و مولوی. من زبان معنويتی را آموختم که در زندگى خودم جای گرفته است. حتى کارمن امروز در هسپريا نيز از مولوی الهام گرفته است.

خليلى مى گويد:" من بزودى پى بردم که اگر من ساختمان هايى از خاک بسازم – مانند خانه های خشتی و گلی که در دهکده ها وجوددارد - و سپس آنها را آتش بزنم، مى توانم آنها را به خانه هاى زيبا و مقاوم سفالی تبديل کنم که طول عمر بيشترى داشته باشند." او نام اين کار را " گل تافتن" يا طبق عنوان کتاب دوم خود به انگليسی " خانه های سفالين" گذاشت. ولى زمان شاه، همه چيز درروال تکنولوژى پيشرفته بود و من هيچ شانسى براى کارکردن برروى طرح خود نداشتم." جالب اينجاست که وقتى انقلاب به سيستم ادارى سابق پايان داد، او موقعيتى را که بدنبال آن بود يافت. او مى گويد:" ديگر شهردارى ويا وزارتى و کاغذبازی وجود نداشت و دست من آزاد بود."

خليلى دانشجويان و ديگر آرشيتکت هايى را به خود جلب کرد که برای يادگيرى ساختن مساکن امن با سازه هاى سفالين نزد او آمدند. خليلى مى گويد: " کوشيدم راهی به آنها نشان بدهم که چگونه می توان از تلفيق های معماری سنتی و تکنولوژی جديدبرای زندگی مدرن استفاده کرد."

ولى نهايتأ، انقلاب، نظم خود را بوجود آورد و بوروکراسى نوين مانند بوروکراسى سابق به کارشکنى تبديل شد. در سال 1981، خليلى تصميم به بازگشت به کاليفرنيا گرفت، جائيکه او قبلا آرشيتکت شناخته شده ای بود و اينک يک پست تدريس هم به او پيشنهاد شده بود.

خليلى مى گويد: " فرق بين ايالات متحده و ايران فقط در تکنولوژى پيشرفته و مديريت نيست بلکه در ذوق وشوق ها و روياها است. اين بزرگترين ثروتى است که ايالات متحده مى تواند عرضه کند. هر کسى از بچه گرفته تا بزرگسال، از روياهاى خود سخن مى گويد. " خليلى مى گويد: "در عين حال من به اينجا آمدم تا ببينم که فرهنگ سنتى ايران چگونه مى تواند بر ايالات متحده تاثير بگذارد. محبوبيت اشعار مولوی رومی يک نمونه است، معماری پايدار يک نمونه ديگر. "

او موادی را که در کارهای اخير خود استفاده می کند "سوپر خشت" می خواند. او با اين مواد سازه هايى عمدتا از کيسه شن و سيم خاردار - - مواد زمان جنگ، که به استفاده صلح آميز درمى آيد - - می سازد که نه فقط توجه آرشيتکت ها ى ايالات متحده که از آنها تقدير فراوانى دريافت کرده، بلکه سازمان ملل را بخود جلب کرده است. سازمان ملل علاقه زيادى به استفاده روش هاى ساده خليلى جهت ساختن پناهگاههاى اضطرارى براى پناهندگان يا براى کسانى که خانه خود را در اثر بلاهاى طبيعى از دست داده اند نشان داده است.
در طى اوايل دهه 1980، او شروع به همکارى با جامعه علمى، که اميد فراوانى به مساکن فضايى در خانه هاى سوپر خشت و سفالين او داشت، نمود. سخنرانى وى در آکادمى ملى علوم آمريکا (National Academy of Sciences) درباره استفاده از خاک ماه جهت ساختن سازه هاى ساده در ماه باعث هلهله و تشويق از طرف دلنشمندان شد - - واکنشى که معمولأ دراين طور کنفرانس هاى خشک علمی ديده نمى شود. از آنجائيکه هزينه فرستادن يک کيلوگرم ماده به فضا از دو کيلو طلا بيشتر است، شانس بالقوه استفاده از اين مواد در دسترس، بسيار محبوب بنظر مى رسد.

در عين حال، در شهر هسپريا، مهندس خليلى چندين ساختمان که تمامأ از مقررات زلزله سنجى و کدهاى ديگر ساختمانى کاليفرنيا، پيروى مى کند – که در ميان سخت ترين مقررات ساختمانى در جهان محسوب مى شود - برپا نموده است. او با استفاده از کيسه هاى شنى و سيم خاردار که باعث مى شود کيسه هاى شنى ليز نخورند، اکنون مشغول ساختن بناهای گوناگون از جمله يک خانه مدرن برای طبقه متوسط که با سه اتاق خواب و دو گاراژ در شهر هسپريا است. تعجبى ندارد که شهردار هسپريا مى گويد که خليلى قادر به ايجاد انقلابى در صنعت خانه سازى است.

خليلى بيش از آنکه از " معماری پايدار" سخن گويد، از الهام خود از مولوی رومى مى گويد. خليلى مى گويد در ايران هر شخص با فرهنگى، شعر حفظ مى کند و با اشعار اين شاعر آشناست. خليلى حتى دو کتاب از گزيده اشعار مولوی را به انگليسى ترجمه کرده است و از طريق کار خليلى و بسيارى ديگر، مولوی رومى يکى از پرطرفدارترين شعرا در ايالات متحده شده است.

به گفته خليلى، مولوی به " وحدت وجود" معتقد بوده و از اينکه عناصر چگونه از يکی به ديگری تبديل می شود بسيار گفته است. او مى گويد که در پيروى از نگرش وحدت، او در صدد خلق يک واژه نامه معمارى جديد از سنت هاى قديمى نيست، بلکه درطريق نائل آمدن به نگرش خود جهت عرضه پناهگاه براى نيازمندان، و طرح سازه های فضايی، سعى وى در " تبلور شعر به معماری پايدار" است.


او در موقع صحبت از سازه های خود از واژه " معماری پايدار" مکررأ استفاده مى کند بدين معنا که اين سازه ها بر مواد و روش هاى ساختمانى تکيه دارند که اثر بسيار ناچيزی را بر محيط زيست رنجور مى گذارد.