۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۷


زيبايي مرگ
ترجمه - چنگيز محمودزاده:
«مرگ» از همان اولين روزهاي شكل‌گيري هنرهاي تجسمي موضوعي بود كه در آثار مختلف ديده مي‌شد.
در دوران معاصر با توجه به تلاطم‌هاي دنياي مدرن «مرگ» در آثار بسياري از هنرمندان ديده مي‌شود كه شايد معروف‌ترين آنها «ادوارد مونش» خالق تابلو «جيغ» باشد. به تازگي يكي ديگر از آثار مرتبط با «مرگ» در دنياي هنر جنجال‌آفرين شده است.

«گرگور اشنايدر» به تازگي در موزه «فرانز گرنچ» كشور سوئيس نمايشگاهي از آثار اينستاليشن خود برپا كرده كه يكي از آثار آن، اتاقي براي مرگ است. در طول دو هفته گذشته اظهارنظرها و انتقادهاي سياسي به طراحي اتاقي براي قراردادن انسان‌هاي رو به موت در آن داده شده است. اشنايدر كه نمايشگاهش تا روز 15 ژوئن ادامه خواهد داشت در مطلب زير به منتقدان خود پاسخ داده است.

سال‌هاي سال، روياي من اتاقي بود كه مردم بتوانند با آرامش در آن بميرند. اين اتاق،ساختار بسيار ساده‌اي دارد؛ سرشار از نو است با كفپوشي چوبي، راستش را بخواهيد شبيه اتاقي است كه يكبار در موزه «هاوس لانگ-هاوس» در كرفلد آلمان ديدم. آن اتاق نمونه‌اي از معماري كلاسيك در دوران مدرن بود كه بر عوامل اوليه تمركز داشت. من اين اتاق را به عنوان يك هنرمند و از ديدگاه هنري بازسازي كردم.

تنها كاري كه كردم همين بود و اتاق همين حالا در استوديو من قرار دارد. در هر لحظه‌اي كه اراده كنم، مي‌توانم با باز كردن آن از هم كل قطعات را بار هواپيما كنم و در هر گوشه ديگري از جهان دوباره آن را از اول سرهم كنم. هر فردي كه در آخرين روزهاي زندگي خود باشد و فضايي امن و انساني براي مرگ جست‌وجو كند، مي‌تواند در اين اتاق آرام بگيرد.

من از آن دست آدم‌هايي نيستم كه طرفدار بازگشت به دوران گذشته هستند. اما فكر نمي‌كنم اين روياي من چيز غلطي در خود داشته باشد. حتي به نظر من ايده‌اي معصومانه است. اما وقتي ايده خود را در اين‌باره مطرح كرد و اثري كه ساخته بودم را براي مردم توضيح دادم، چندين نامه و پست الكترونيكي تهديدآميز دريافت كردم.اين واكنش براي من خيلي عجيب بود و اصلا انتظارش را نداشتم.

تمام اين ماجراها از حدود دو هفته پيش شروع شد. آن زمان با خبرنگار روزنامه «آرت» درباره‌ اثري صحبت كردم كه براي مرگ ساخته بودم. البته اين موضوع چندان تازه نبود چون از سال 1996 درباره اين ايده با بسياري از برگزاركنندگان نمايشگاه‌هاصحبت كرده بودم و طرح آن نيز در دفترچه نمايشگاه آمده بود اما آن خبرنگار به كار من خيلي علاقه‌مند شد و مقاله‌اي درباره آن نوشت. دو جمله از حرف‌هاي من در جاهاي مختلف تكرار شد:«دوست دارم در اين اتاق فردي را كه در حال مرگ است يا مدت كوتاهي از مرگ او مي‌گذرد به نمايش بگذارم.حرف من نشان دادن زيبايي مرگ است.»

نمي‌خواهم اين حرف‌‌ها را تكذيب كنم چون آنها را گفتم و هنوز هم منظورم همان است اما انتظار نداشتم با چنين واكنش گسترده‌اي مواجه شوم به اين همه مقاله و يادداشت در روزنامه‌هاي مختلف درباره آن نوشته شود . جالب اينجاست كه نامه‌ها به زبان‌هاي مختلفي بود و موضوع‌هاي مختلفي در آنها مطرح مي‌شد. برخي از آنها كاملا بي‌معني بودند و برخي ديگر، بسيار آزاردهنده.يك نفر به من پيشنهاد كرده بود از كار هنري دست بردارم و به «سلاخي» بپردازم.

فرد ديگري برايم نوشته بود:«چرا مادرت را نمي‌كشي تا آن را در اثرت در حال مرگ نشان دهي؛ يك نفر ديگر كارهاي هنري من را «منحط» دانست. در انگلستان برخورد منطقي‌تري با اين موضوع شد. به نظر مي‌رسد مردم اينجا در مواجهه با موضوع مرگ،‌راحت‌تر با آن رودررو مي‌شوند يا به آن مي‌خندند. ضمن اين كه هنرمنداني مانند «دامين‌هيرست» با آثاري كه در سال‌هاي گذشته خلق كرده بودند، اين مسائل را عادي كردند.

جالب اينجاست كه كارهاي هنري من هيچ كدام تا امروز بحث‌انگيز نبودند. من به عنوان يك نقاش آموزش ديدم.اولين نمايشگاهم در سال 1985 برگزار شد. حتي در آن زمان هم به تصوير كردن فضاهاي داخلي علاقه‌مند بودم. اتاق‌هايي كه نمي‌شود به آنها وارد شد، فضاهايي كه در آنها نمي‌توان با جهان خارج ارتباط برقرار كرد. در همان زمان بود كه فهميدم مجسمه‌سازي و معماري، قدرت بيشتري براي خلق ايده‌هايم به من مي‌دهند. اين روزها بيشتر وقت خود را صرف ساخت‌ و بازآفريني اتاق‌ها مي‌كنم.

مطمئنا من اولين هنرمندي نيستم كه به مرگ به عنوان سوژه آثارم پرداخته‌ام. ترديد دارم آنهايي كه من را «منحط» ناميدند، همين صفت را براي ميكل‌آنژ هم به كار ببرند كه مجسمه داود را خلق كرد. همه ما مي‌دانيم ميكل‌آنژ اجساد مردم را براي بررسي آناتومي بدن، كالبدشكافي مي‌كرد. آيا اين موضوع از اثري كه من روياي عملي كردنش را دارم، شوكه كننده‌تر نيست. جالب اينجاست كه تصوير مرگ به شكل عمومي و در همه جا به نمايش گذاشته مي‌شود.

در تلويزيون و اينترنت مي‌توان مرگ را به فجيع‌ترين شكل‌هاي ممكن ديد، اما به نظر من در ماهيت حقيقي مرگ، هيچ چيز خشونت‌باري وجود ندارد اما براي نشان دادن آن، شكل‌هاي انساني‌تري وجود دارد. به نظر من فرهنگ ما براي برخورد با مرگ بايد شيوه‌هاي تازه‌تري را جست‌وجو كند. مرگ ديگر فقط يك «تابو» نيست بلكه به موضوعي تبديل شده كه مي‌خواهيم آن را از واقعيت زندگي روزمره خود بيرون كنيم. در گذشته مردم در ميان خانواده خود مي‌مردند اما اين روزها اكثر مردم در بيمارستان‌ها و دور از مردم مي‌ميرند.

تا جايي كه خود من به چشم ديده‌ام، شرايط مردن در آلمان، بسيار خشن و غم‌انگيز است. اين شرايط در انگلستان هم‌چندان بهتر نيست.

اما درباره طرح خودم بايد بگويم كه هيچ وقت قصد ندارم مرگ كسي را به نمايش بگذارم. به هيچ‌وجه نيز نمي‌خواهم كسي را تشويق كنم تا به زندگي خودش پايان دهد. تنها كاري كه قصد انجام آن را دارم، پيشنهاد كردن يك اتاق است؛ فضايي كه مردم بتوانند آخرين ساعات زندگي خود را به شكلي كه دوست دارند در آن سپري كنند؛ حالا اين‌كه مي‌خواهند مرگ آنها در جمعي عمومي باشد يا در فضاي كاملا خصوصي، فقط به خودشان مربوط است.

ناگفته نماند كه من اتاقي براي تولد هم طراحي كرده‌ام، اما مطمئن نيستم به آن، احتياج زيادي پيدا شود! اتاق‌هايي كه مردم اين روزها در آن متولد مي‌شوند را ديده‌ام! اين اتاق‌ها، فضاهاي خوبي دارند. حتي شوهر زنان باردار نيز در اتاق‌ها حضور دارند و گروهي از متخصصان دست به دست هم مي‌دهند تا تولد انسان‌ها به بهترين شكل ممكن انجام شود.
آنچه من دوست دارم اين است كه مرگ هم به چنين تجربه دلنشيني تبديل شود.

گاردين




پنج نکته برای گرفتن یک عکس خوب

عکاسی- نانسی هیل:بسیاری از علاقمندان تازه‌کار عکاسی دوست دارند عکس‌هایی بگیرند که تحسین دیگران را برانگیزد.
حال آنکه در اکثر مواقع موفق نمی‌شوند. چرا که آنها نمی‌دانند رعایت چه نکاتی ممکن است یک عکس را جذاب و دیدنی کند.
دراینجا به پنج نکته اشاره می کنیم:
۱. یک عکس خوب باید درست کادربندی شده باشد
کتاب‌های بسیار زیادی درباره کادربندی نوشته شده‌است. بهتر است کمی وقت صرف کرده و این کتاب‌ها را مطالعه کنید. در عین حال این چند نکته را به خاطر بسپارید:
به سوژه نزدیک‌تر شوید. اگر شبنم‌های نشسته بر گلبرگ گلی، چشم شما را خیره کرد، تا جای ممکن به گل و گلبرگ‌هایش نزدیک شوید. تصویر گلدان و باقی جزییات گل در این عکس ممکن است نگاه بیننده را گمراه کند.
از طرف دیگر اگر می‌خواهید شادی فرزندتان به خاطر برنده شدن در مسابقه فوتبال مدرسه‌اش را به تصویر بکشید، بهتر است کمی از فضای زمین فوتبال را نیز در پس زمینه کادربندی کنید.
چراکه این عکس قرار نیست تنها شادی یک کودک را نشان دهد. این عکس باید شادی یک کودک پس از برنده شدن در مسابقه فوتبال را نشان دهد.
به سوژه نزدیک‌تر شوید
سوژه را در یک قاب فرضی کادربندی کنید. اگر از یک منظره عکس می‌گیرید، سعی کنید چند شاخه از درخت را در پیش زمینه عکس قرار دهید و البته نیازی نیست که شاخه‌ها واضح (فکوس) باشند.
شما می توانید از این قاب های فرضی برای عکس گرفتن از مردم نیز بهره ببرید. خلاق باشید چرا که این قاب ها به تصویر عمق می بخشند و نظر بیننده را به سوژه ی مورد نظرجلب می کنند.

سوژه را قاب کنید

از قانون "یک سوم" بهره ببرید. کادر فرضی را به سه قسمت عمودی و افقی تقسیم کنید. چهار نقطه نقاطع این خطوط بهترین محل برای قراردادن سوژه است. سعی کنید با تمرین این نکته را در عکس‌هایتان رعایت کنید.
گاهی سوژه را در وسط قرار دهید و با مقایسه عکس‌ها متوجه اهمیت قانون "یک سوم" در کادربندی شوید.

سوژه را در یک سوم کادر قراردهید

در عکاسی از چشم‌اندازها و مناظر به دنبال خطوط S مانند امتداد یک رودخانه و یا جاده باشید. این خطوط منحنی چشم را روی تصویر بازی می‌دهد. پس به جای ایستادن روی به روی یک رودخانه، کمی تغییر مکان بدهید تا مسیر رودخانه خطی منحنی ایجاد کند.
این تکنیک را برای به تصویر کشیدن تمام سوژه‌ها حتی یک شاخه گل و یا گیاهان نیز می‌توانید اجرا کنید.
خطوط منحنی چشم را بر روی تصویر بازی می‌دهد

۲. عکس خوب باید نوردهی مناسبی داشته باشد
نوردهی بد عکس را ضعیف می‌کند. حتی امکانات کامپیوتری نیز نمی‌توان نوردهی یک عکس را به خوبی زمان عکس‌برداری ارتقا دهد. برای یادگیری کار با دوربین زمان بگذارید چراکه نتیجه آشنایی شما با فن عکاسی ارزش این تلاش و صرف وقت را دارد.

یک سوژه با نوردهی‌های متفاوت

۳. عکس خوب احساس را بر می انگیزد
از لبخند به یک عکس طنزآمیز گرفته تا هراس و وحشت از دیدن یک تصویر از جنگ، همه نشان‌دهنده قدرت یک عکس در برانگیختن احساس در بیننده است.
در نتیجه پیش از عکس گرفتن‌های پیاپی با خود بیاندیشید که هدف از ثبت این تصویر چیست؟ این عکس قرار است چه احساسی را در بیننده ایجاد کند؟

پیش از فشاردادن شاتر دوربین به هدف عکس بیاندیشید

۴. عکس خوب راوی یک داستان است
شاید ابتدا به نظر غیرممکن برسد اما همیشه یک عکس خوب روایت‌کننده یک داستان است.
عکس خوب از چهره یک انسان، شخصیت وی را آشکار می‌کند. برای مثال عکس‌های دسته جمعی مدارس تنها نشان دهنده شکل و شمایل دانش‌آموزان است و اکثراً تشخیص چهره فرزندمان هم سخت به نظر می‌رسد چرا که همه در یک وضعیت به ثبت رسیده‌اند.
در عکاسی از طبیعت نیز یک تصویر خوب شخصیت محیط طبیعی و هر آنچه به آن مربوط می‌شود را به تصویر می‌کشد؛ نابودی طبیعت به دست انسان، حیات وحش و محیط زیست محاط شده در اطراف یک رودخانه در فصول مختلف و ... شما باید به داستانی که قرار است به وسیله عکس روایت شود آگاه و مسلط باشید.

عکس خوب راوی یک داستان است

۵. عکس خوب "زندگی" را به تصویر می کشد
عکس‌هایی که در خاطره‌ها ثبت می‌شوند اکثراً چیزی فراتر از نمایش ساده از یک سوژه هستند. آنها داستانی ورای خود سوژه بیان می‌کنند.
عکس خوب "زندگی" را به تصویر می‌کشد. ببیننده را برای لحظه‌ای متوقف می‌کند و به فکر فرو می‌برد. سعی کنید از طریق عکس‌هایتان با مخاطب ارتباط برقرار کنید و دانش و درک خود از زندگی را با او در میان بگذارید.
لحظات خداحافظی یک پدر محکوم به مرگ

مترجم: نفیسه مطلق منبع: www.photography.com


۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷


ساخت بناهایی با سقف منعطف از اعصار پیشین رواج داشت. بناهای تاریخی بسیاری با سقف بازشو وجود دارد. از ولاهای رومی تا چادر عشایر.
ولاهای نوع اولیه تاتر رومی مرکب از تیرهای چوبی و ترکه های عمودی است که با طناب به هم متصل شدند. طناب های می‌توانستند به طور موازی مابین تیرها حرکت کنند. با کشیدن طناب‌ها می‌توانستند زاویه قرارگیری سقف را با توجه به نور خورشید تغییر دهند.
سازه اصلی چادرهای مخروطی شکل از تیرهای چوب است. محل قرارگیری راه خروج دود در راس چادر مطابق جهت باد تغییر می‌کند. همچنین پوسته‌های یکسان با ارتفاع متفاوت قابل برپایی بودند. (Walter, 2006)
قدیمی‌ترین تصویر باقی‌مانده از سقف چتری شکل متعلق به 13 قرن قبل از میلاد تصویر پادشاه آشور، آشوربانیپال را با چتر خورشیدی، نشانگر قدرت و سلامت جاویدان، نشان می‌دهد. این ساختمان پس از گذشت سال‌ها همچنان به شکل اولیه خود باقی مانده است. پرده با نیروی کششی و تیر مرکزی که نیروی فشاری هر واحد را تحمل می‌کند.
در قرن پانزدهم میلادی لئوناردو داوینچی بر اساس مطالعات فراوان سازه‌ای، یک مکانیزم مسطح ساده قابل گسترش را طراحی و در جلد اول کتاب خود معرفی کرد. (چیلتون, 1386)
در باغسازی دوران قاجار ایران سازه‌های سبک در باغ‌ها برای برافراشتن چادر میان چمن رواج داشت. (ایرانی بهبهانی, 1382) در زیر این چادرها در تابستان فضایی مفرح برای گذران اوقات فراغت و برپایی میهمانی‌ها و مراسم جشن و عزا به وجود می‌آمد.
چادر ایلات و عشایر در ایران نمونه بارز انعطاف‌پذیری مطابق با شرایط اقلیمی منطقه می‌باشد. برپایی چادرها در فضاهای تفرجگاهی برای استفاده محدود هنوز استفاده زیادی دارد. در این حالت اعضا بیشتر از آنکه به عنوان حصار عمل کند به عنوان یک فیلتر عمل می‌کند. (Chilton, 2003)
سازه‌های قابل گسترش در ابتدا برای حفظ حالت باز و بسته شونده خود در اندازه‌های کوچه ساخته می‌شدند. (Melin, 2004) در پی تصمیم دولت ایالات متحده‌آمریکا در سال‌های 1980 برای تاسیس یک پایگاه فضایی، ناسا هزینه تحقیق در خصوص سازه‌های باز و بسته شونده را فراهم کرد. هدف از این تحقیق ساخت سیستم‌های مهندسی بازو بسته شونده‌ای بود که بتواند جهت حمل به فضا در فضاپیما جای گیرد. این سازه‌های می‌بایست پس از حمل به فضا گسترش یافته و به اصطلاح منبسط یا منفجر شوند.(مشایخ فریدنی, 1377) به این طریق حجم‌های مثل آنتن‌ها و خودروی فضایی بسته بندی شده ساخته شد تا زمانیکه به مدار یا سطح سیاره رسیدند باز شوند. حجم بسته‌بندی کم، سرهم بندی سریع و گسترش و بسته شدن آسان از معیارهای طراحی این سازه‌ها بود. (Melin, 2004) اگر چه طرح مذکور در سطح کلان اجرا نشد، ولی هنوز هم سازه‌های کوچک یا اشیاء باز و بسته شونده‌ای مانند گیره خورشیدی و آنتن‌ها،‌ کماکان مورد استفاده است.
دانشگاه کمبریج از جمله مراجعی است که در زمینه سازه‌های قابل گسترش تحقیق کرده است. سرجیو پلگرینو از این دانشگاه حلقه‌ای را ساخت که قابل گسترش است. حلقه از میله و کابل تشکیل شده و تعداد میله‌ها در هر اتصال 4 عدد است که در وسط طول دو به دو به شکل قیچی به یکدیگر اولا شده‌اند. اتصالات را تعدادی کابل‌های فعال و غیر فعال به یکدیگر متصل می‌کنند. به این ترتیب که با حرکت و گسترش سازه، کابل‌های فعال توسط قرقره‌هاجمع شده و رفته رفته کابل‌های غیر فعال وارد عمل می‌شوند تا در نهایت در کشش کامل قرار گرفته و سازه شکل نهایی خود را ثابت کند.
سازمان فضایی و هوانوردی ژاپن نیز تحقیقات جامعی در خصوص سازه‌های قابل گسترش انجام داده است. کوریر میورا با همکارانش توانسته‌اند اصول پیچیده ریاضی را با هنر اوری‌گامی ترکیب نموده و به سطوح قابل گسترش دست یابند. در واقع مجموعه تاشده کاملا مسطح را تنها با قطعات مسطح می‌توان به دست آورد به نحویکه وقتی این قطعات به روی هم قرار می‌گیرند، مجموعه بدون انحنا باقی بماند. (مشایخ فریدنی, 1377)
در دو دهه اخیر هزینه برپایی مسابقات ورزشی و کنسرت ها به نحو چشمگیری افزایش یافته و هزینه‌های لغو هر کدام از آنها بیش از پیش سنگین‌تر گردیده است. در فاصله زمانی بین سال‌های 1998 تا 2002 نه مرتبه مسابقات تنیس ویمبلدون در شرایط آب و هوای بارانی برگزار گردید. به دلیل نیاز چمن زمین به نور خورشید و لزوم سرباز بودن زمین، یافتن راهی برای سرپوشیده نمودن مرکز زمین در زمان‌های مقتضی ضرورت یافت. برای غلبه بر چنین مشکلاتی ساخت استادیوم‌ها و استخرها با سقف متحرک رواج یافت. ایده ساخت سقف متحرک از سوی پینه‌رو مطرح شد. او سازه قابل بسطی را به کمک مکانیزم قیچی طراحی کرده بود. (Buhl et al., 2004) به دلیل عمر کوتاه پینه‌رو تمام تحقیقات او در این خصوص تنها 9 سال به طول انجامید. اما تاثیرات شگرفی بر آیندگان داشت. او درکل بر روی دو نوع سازه مختلف کار کرد.
1- سازه مشبک مجزا
2- سازه قابل گسترش
اکثر سازه‌هایی که پینه‌رو به آن توجه داشت، اغلب در حوزه تمرین و قدم‌های نخستین یک حرکت بودند. مانند:
- تئاتر متحرک برای فستیوال‌ها
- سالن سینما پروجکشن
- سقف موزه پالئوکریستین در تاراگونا
- گنبد موزه دالی
سامانه سازه قابل گسترش او به لحاظ آسانی و سرعت عمل در باز و بسته شدن، ایده‌هایی را که تا آن زمان در این خصوص وجود داشت، متحول نمود. او از ترکیب ورقه‌ای نازک حجم‌های مسطح و محدب پدید آورد.(Belda, 2003)
در سال 1964 معمار آلمانی " فرای اتو" موسسه‌ای برای تحقیق در خصوص سقف های متحرک را بنیان نهاد. فرای اتو و همکارانش سیستم طبقه بندی آنرا توسعه دادند. آنها بین سقف‌های صلب و سقف‌های پوسته‌ای تمایز قایل شدند. همچنین در این راستا فرم‌های ممکن سقف‌های متحرک را در ماتریس زیر طبقه‌بندی کردند.
در دو دهه اخیر توان بشر برای ساخت سقف‌های متحرک افزایش بی‌نظیری یافته است. اساس این تحول انعطاف‌پذیری و بهینه شدن اقتصادی اجرای آنها نسبت به سایر سقف‌های ثابت و سنتی است که معیار ارزیابی مزیت این گونه سازه‌ها نیز گردید. (Jensen, 2005) از لحاظ تطابق سقف‌های منعطف با اقلیم منطقه در تمام روزهای سال مزیت چشمگیری بر سایر روش‌ها دارد. (Mollaert, 2003)
یکی از کاربردهای شبکه‌های فضایی قابل گسترش و تاشونده، ایجاد سازه‌های بزرگ برای حفاظت از تجهیزاتی مانند صفحات فتوولتائیک است. این شبکه فضایی می‌تواند به صورت فشرده ساخته شده و به فضای مورد نظر منتقل گردد.(چیلتون, 1386)